فولاد یکی از صنایع استراتژیک در جهان است که محصولات آن کاربردهای متنوعی در زندگی روزمره دارند. رشد تکنولوژی های جدید و تغییر سبک زندگی،نیازهای جدیدی را برای تولید محصولات مختلف فولادی خلق کرده اند که صنعت فولاد میبایست پاسخگوی آنها باشد.اما این مسیر با دشواری ها و موانع رشد صنعت فولاد و آلیاژ روبروست.
صنعت فولاد در مسیر رشد خود برای پاسخگویی به نیازهای جدید بازارها نیازمند تحول است . تحولی که متناسب با افزایش تقاضا ، ناظر بر تنوع بخشی به محصولات و افزایش تولید باشد . ضمن اینکه فعالیت های آینده این صنعت میبایست با کمترین آلایندگی زیست محیطی همراه گردد . امّا نیل به این هدف توأم با موانع و چالش های پیچیده ایی است . بحث موانع رشد صنعت فولاد و آلیاژ محور گفتگویی با رسول دانیال زاده کارآفرینان برتر و مدیر بزرگترین گروه تولیدی محصولات فولادی در بخش خصوصی کشور قرار گرفت.
سوال: ابتدا بفرمایید چالش های اصلی تولید در صنعت فولاد چیست؟
رسول دانیال زاده: تولیدکنندگان همواره با چالش هایی در مسیر تولید مواجه هستند.در بین این چالش ها فارغ از شاخه صنعتی یا نوع فعالیت،همواره دو چالش بزرگ به شدّت استمرار فعالیت هر تولیدکننده ای را متأثر میکند. اوّل،تامین سرمایه در گردش مکفی و بعد تامین کافی و به موقع مواد اولیه.اندازه این چالش ها متناسب با نوع و میزان بزرگی فعالیتِ صنعتی تعیین میشود که طبعاً در صنعت فولاد این دو پارامتر جزو چالش های بسیار جدّی محسوب میشوند.
با توجه به اینکه صنعت فولاد،صنعت بسیار گرانی است لذا حجم این سرمایه در گردش بسیار بزرگ و تامین آن نیز بسیار دشوار است.برای درک بهتر موضوع عرض میکنم که؛در صنعت فولاد،بالای 90 درصد سرمایه در گردش،صرف تامین مواد اولیه شده و کمتر از 10 درصد باقیمانده نیز میبایست صرف پرداخت حقوق و دستمزد و تامین کالاهای مصرفی و خرید قطعات یدکی شود.شایان ذکر است با توجه به تعداد بالای نیروی شاغل و همچنین تعداد زیاد قطعات یدکی و مصرفی،همین حجم 10 درصدی هم عدد بسیار بزرگیست.
در سالهای اخیر،با افزایش نرخ تورم و رشد نرخ ارز و نیز گرانی ها و همچنین افزایش میزان دستمزدها،سهم تخصیصی این بخش بزرگتر شده تا جائیکه امکان تامین کافی مواد اولیه را محدود و کم کرده است.فارغ از این موضوع،بحث تامین بموقع مواد اولیه هم به تنهایی چالش پیچیده تری شده است.بدین معنا که دسترسی به مواد اولیه،تابع ضوابطی شده که کارخانجات را برای استفاده حداکثری از ظرفیت های خود،دچار مشکل کرده است.امّا موضوع به اینجا ختم نمیشود و موارد دیگری هم مانع از رشد پیوسته و افزایشی تولید است.
سوال: اشاره داشتید موارد دیگری مانع رشد پیوسته و افزایشی تولید میشوند.این موانع رشد صنعت فولاد و آلیاژ کدامند؟
رسول دانیال زاده: علاوه بر این دو چالش،موانع زیاد دیگری نیز برای تولید پیوسته و حداکثری در مسیر صنعت فولاد قرار دارد که به برخی از آنها اشاره میکنم و چون سوال شما ناظر بر کلیّت صنعت فولاد است سعی میکنم موانع کلی صنعت را عنوان کنم و محدود به شاخه صنعتی خود نشوم.یکی از موانع رشد صنعت فولاد و آلیاژ که در یکی دو سال گذشته نمود بیشتری پیدا کرده بحث تامین انرژیست.صنعت فولاد وابستگی بالایی به آب و برق و گاز دارد که هر یک به چالشی مستقل تبدیل شده است.
سوال: بهتر است قبل از پرداختن به سایر موارد راجع به حامل های انرژی کمی بیشتر صحبت کنیم.لطفا از مشکلات تامین آب بگویید.
رسول دانیال زاده: حجم کم بارش ها و اولویت مصارف خانگی و کشاورزی باعث شده بسیاری از صنایع فولادی با مشکل مواجه شوند.یکی از اشکالات اساسی در این زمینه،جانمایی اولیه این کارخانجات است.وابستگی بالای صنعت فولاد به آب،حکم میکند که محل احداث این کارخانجات به منابع آبی نزدیک باشد ولی متاسفانه در فرآیند صدور بسیاری از مجوزهای صادر شده که منجر به احداث کارخانجات نیز شده است اصلا به این مسئله توجه جدّی نشده است تا جائیکه تعداد زیادی از این کارخانجات در مرکز کشور و دور از منابع وسیع آبی قرار گرفته اند و از محل آبهای زیرزمینی تغذیه میکنند.
به نحوی که چالشی دو سویه ایجاد کرده اند.از یک سو عدم بهره مندی از این منابع آبی باعث توقف تولییداتشان میشود،از سویی دیگر حجم بالای مصرف این قبیل کارخانجات محدودیت های جدی برای مصارف کشاورزی و خانگی بوجود آورده است.اینکه این حجم و شیوه برداشت چه بلایی بر سر سفره های زیر زمینی و ذخائر استراتژیک آبی کشور میاورد،بماند.چراکه محل بحث اش اینجا نیست.فقط این را بدانید که بدون منابع کافی آب امکان رشد بیشتر این صنعت وجود ندارد.
سوال: احتمالاً مسئله بعدی برق است.مشکلات حوزه برق چیست؟
رسول دانیال زاده: بله به درستی اشاره کردید.نکته بعدی بحث برق است.میدانید ظرفیت اسمی برق کشور در حدود 85 هزار مگاوات است که از این میزان صرفاً 54 هزار مگاوات بعنوان تولید واقعی در دسترس شبکه سراسری قرار میگیرد.میزان مصرف کل کشور هم در ایام عادی تقریباً نزدیک به همین تولید واقعی است.امّا شبکه برق کشور در اوج پیک مصرف که عمدتاً در ماه های گرم سال اتفاق میافتد با باری حدود 66 هزار مگاوات مواجه است که باعث ناترازی و عدم تعادل بین تولید و مصرف و یا بعبارتی عدم توازن بین عرضه و تقاضا میگردد.
در چنین شرایطی،اولویت مدیریت دیسپچینگ شبکه برق،تامین پیوسته برق خانگی است که برای تحقق آن ناگریز از اعمال محدودیّت در قالب سهمیه بندی و یا قطع برق واحدهای صنعتی است.در این میان،صنعت فولاد در صدر لیست صنایع پرمصرفی است که در اولویت محدود سازی و یا سهمیه بندی و حتی قطعی کامل قرار دارد که این مسئله به عنوان معضلی جدی برای دست اندرکاران این صنعت شناخته میشود و هرساله بر دامنه محدودیت های ناشی از آن افزوده میشود تا حدی که عدم تامین برق پایدار یکی از موانع رشد صنعت فولاد و آلیاژ پیوسته شرکت های فولادی شده است.
این مسئله علاوه بر تحمیل ضرر و زیان های چندوجهی به این شرکت ها،کلّیت صنعت و اقتصاد کشور را نیز دچار مخاطره نموده است.ذکر این نکته هم مهّم است که ممکن است عنوان شود که قطعی برق نداشته ایم و صرفاً محدودیت زمانی برای استفاده از آن اعمال شده است.
در همین خصوص لازم است بگویم که برای این صنعت،محدودیت هیچ تفاوتی با قطعی کامل ندارد. کوره ها بعنوان رکن اصلی در صنعت نورد گرم،به زمانی بین 24 تا 48 ساعت برای عملیات WarmUp نیاز دارند تا آماده تولید شوند.در نقطه مقابل،برای فرآیند CoolDown هم تقریباً به زمانی مشابه نیاز است.مثل لامپ نیست که با یک کلید روشن یا خاموش شود.با این ملاحظه وقتی ابلاغ میشود که فقط 8 ساعت یا کمی کمتر و بیشتر در روز،مجاز به استفاده از برق هستید عملاً هیچ فعالیت تولیدی نمیتوان انجام داد.دامنه این توقفات که عمدتاً در تابستان اتفاق می افتد بعضاً به دو تا دو نیم ماه هم میرسد.
سوال: نوع سوخت مصرفی در این صنعت چیست و عوارض عدم تامین کافی و به موقع آنها کدامند؟
رسول دانیال زاده: در ایران عمده سوخت مصرفی در این صنعت گاز طبیعی است.امکان استفاده از گاز هم برای مجموعه های صنعتی مثل برق دچار محدویت هایی شده است،با این تفاوت که این مسئله در زمستان اتفاق میافتد.همان ملاحظاتی که برای برق برشمردم عیناً در اعمال محدویت های ناشی از گاز،مصداق دارد.این محدودیت های گاز هم عمدتاً بدلیل خوراک نیروگاه ها و مصارف خانگی است که در این مورد هم بین دو تا دو ماه نیم درگیر هستیم.ملاحظه کنید،اگر چنین کارخانه هایی قرار باشد 2 ماه و نیم در تابستان و 2 ماه نیم در زمستان تعطیل باشد چگونه میتوانند امکان تولید حداکثری داشته باشد و اصولاً چگونه سرپا بماند؟!
تازه به اینها،توقف یک ماهه در سال را که برای تعمیرات الزامی پیش بینی شده اضافه کنید.سوال اینجاست که آیا در این شرایط میتوان به کارکنان و کارگران حقوق نداد؟میتوان تعهدات بانک و بیمه و مالیات را نداد؟میتوان جریمه های عدم ایفای تعهدات مشتریان را نداد؟تکلیف افزایش قیمت ها،ناشی از عدم تولید چیست؟و آثار تورمی آن چه میشود؟و بسیاری از سوالات اساسی دیگر که در اثر این محدودیت ها پیش میآید و میبایست چاره ایی جدّی برای آنها اندیشیده شود.
سوال: در بخش اول گفتگو به چالش ها و موانع رشد صنعت فولاد و آلیاژ اشاره کردید آیا موارد دیگری هم مانع رشد هستند ؟
رسول دانیال زاده: تا اینجای کار موانع ذکر شده همه ناظر بر امور جاری تولید بود اما موانع رشد صنعت فولاد و آلیاژ دیگری،چشم انداز بقاء و رشد این صنعت را مبهم کرده است . یکی از موانع جدی،دشواری سرمایه گذاریهای جدید است . این صنعت رو به فرسودگی گذاشته است. اغلب کارخانجات ناگزیر از بهسازی و نوسازی هستند . از طرف دیگر برای تحقق اهداف سند چشم انداز، باید نسبت به افزایش ظرفیت های بیشتر از طریق احداث کارخانجات جدید اقدام نمود که در این خصوص، توجه به بهره گیری از تکنولوژی های روز ضروریست.
همه این موارد نیازمند سرمایه گذاری های کلان است. علاوه بر این ، به حجم سرمایه گذاری های بزرگی هم بطور غیر مستقیم برای اصلاح و بهسازی و توسعه زیرساختهایی همچون برق و گاز و آب و حتی حمل و نقل نیاز داریم. بمنظور تامین منابع مالی کافی برای این امر نیز راهی جز سرمایه گذاری خارجی و یا استفاده از منابع کلان بانکی نیست.بحث بعدی محیط زیست است. در این خصوص هر چه جلوتر برویم محدودیت های جهانی برای کاهش آلاینده های سوختی بویژه کربن جدی تر شده و ممکن تولید را با چالش های جدیدی مواجه کند.
شرط بقای صنعت در چنین شرایطی تغییر رویکرد در نوع انرژی مصرفیست که این مسئله هم به سرمایه گذاری های جدید به منظور تطبیق تجهیزات کارخانجات با الزامات جدید زیست محیطی دارد.نکته دیگر بروز رسانی قوانین و مقرارت برای جلوگیری از خام فروشی است چراکه این امر به عنوان اصلی ترین موانع رشد صنعت فولاد و آلیاژ برای این صنعت محسوب میشود ضمن اینکه موجب هدررفت منابع خواهد شد.
پیرو همین مطلب رسول دانیال زاده میگوید: باید بنحوی عمل کرد که حداکثر ارزش افزوده حاصل از زنجیره های این صنعت داخل کشور استفاده شود تا منجر به رشد بیشتر اقتصادی شود. یکی دیگر از موارد مهمی که بطور غیر مستقیم مانعی برای حرکت روان مبادلات بین حلقه های زنجیره فولاد شده است بحث عدم تعادل در میزان توانمندی حلقه های این زنجیره است. در این مورد هم باید برنامه هوشمند برای تعیینِ اولویتِ تخصیصِ سرمایه گذاری ها در بخش های مختلف این زنجیره بعمل آید بطوریکه موجب تقویت توان تولیدی حلقه های ضعیف تر گردد. حاصل این کار تا حدّ زیادی ، موجب همگن شدن ورودی و خروجی هر یک از حلقه های زنجیره تولید فولاد خواهد شد.
دانیال زاده اضافه کرد: نکته مهم دیگر که همواره با تنش و استرس فراوان برای تولیدکنندگان همراه بوده بحث قیمت گذاری دستوریست. به نظرم این شیوه برای بلند مدت آسیبهای جدّی به بدنه تولید وارد میکند. درست است که محدودیت هایی وجود دارد ولی بهتر است مبنای قیمت گذاری بر اساس میزان عرضه و تقاضا تعیین شود.
وی ادامه داد: اجازه بدهید یک نکته هم در خصوص صادرات اضافه کرده و بحث را جمعبندی کنم . صادرات محصولات فولادی فرصتی طلایی برای حضور در بازارهای جهانی و کسب سهم بازار مناسب است که میتواند راه مناسبی برای تامین بخشی از ارز مورد نیاز کشور باشد. اما وضع تعرفه های نامتعارف ، این فرصتها را از بین میبرد. ببنید مثلاً سال گذشته که بازارهای جهانی به دلیل وقوع جنگ بین روسیه و اوکراین روندی افزایشی پیدا کرد ، صنعت فولاد ایران میتوانست با افزایش صادرات خود، منافع زیادی از این شرایط ببرد، امّا تعیین عوارض سنگین و نامتعارف صادراتی برای محصولات فولادی، این فرصت استثنایی را از بین برد.
در این مورد هم به نظرم میتوان شیوه هایی تمهید کرد که متناسب با نیاز داخلی و شرایط جهانی و محاسبات هوشمند، نرخ شناوری برای تعرفه ها تعیین شود که متناسب با شرایط روز، منجر به انتفاع حداکثری برای صادر کنندگان و کشور گردد.
نگاه سُلب در این مورد خطاست. در این صنعت نباید چیزی بالاتر از منافع ملّی باشد. علاوه بر این میتوان برای رفع مانعِ بزرگ تامین تجهیزات و قطعات یدکی، مشوق هایی برای صادر کنندگان نیز پیش بینی کرد.
رسول دانیال زاده افزود: علیرغم همه این موانع ، دولت همه توان خود را برای رفع آنها بکار گرفته است. بعنوان نمونه ستادهایی در استانها با نام ستاد تسهیل و رفع موانع تولید شکل گرفته است که ذیل ستادی ملّی ، تحت همین عنوان فعّال هستند . اما علیرغم تلاش فراوان این ستادها ، روند برداشتن موانع رشد صنعت فولاد و آلیاژ رضایت بخش نیست .
دانیال زاده اعتقاد دارد: اگر این ستادها از اختیارات بیشتری برخوردار باشند بنحویکه احکام و مصبوباتشان لازم الاتباع برای دستگاه های ذیمدخل تولید باشد ، بخشی از این موانعِ برشمرده ، رفع خواهد شد.